پرتال مشاغل ایران

آگهی رایگان

info
همای اوج سعادت به دام ما افتد حباب وار براندازم از نشاط کلاه شبی که ماه مراد از افق شود طالع به بارگاه تو چون باد را نباشد بار چو جان فدای لبش شد خیال می​بستم خیال زلف تو گفتا که جان وسیله مساز به ناامیدی از این در مرو بزن فالي ز خاک کوی تو هر گه که دم زند حافظ   اگر تو را گذری بر مقام ما افتد اگر ز روی تو عکسی به جام ما افتد بود که پرتو نوری به بام ما افتد کی اتفاق مجال سلام ما افتد که قطره​ای ز زلالش به کام ما افتد کز این شکار فراوان به دام ما افتد بود که قرعه دولت به نام ما افتد نسیم گلشن جان در مشام ما افتد