یاد باد آن که ز ما وقت سفر یاد نکردآن جوان بخت که میزد رقم خیر و قبولکاغذین جامه به خوناب بشویم که فلکدل به امید صدایی که مگر در تو رسدسایه تا بازگرفتی ز چمن مرغ سحرشاید ار پیک صبا از تو بیاموزد کارکلک مشاطه صنعش نکشد نقش مرادمطربا پرده بگردان و بزن راه عراقغزلیات عراقیست سرود حافظ
به وداعی دل غمدیده ما شاد نکردبنده پیر ندانم ز چه آزاد نکردرهنمونیم به پای علم داد نکردنالهها کرد در این کوه که فرهاد نکردآشیان در شکن طره شمشاد نکردزان که چالاکتر از این حرکت باد نکردهر که اقرار بدین حسن خداداد نکردکه بدین راه بشد یار و ز ما یاد نکردکه شنید این ره دلسوز که فریاد نکرد